Warning: include(../header.php): failed to open stream: No such file or directory in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\4.5.23.php on line 4

Warning: include(): Failed opening '../header.php' for inclusion (include_path='.;C:\php\pear') in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\4.5.23.php on line 4
ام الكتاب | آموزش قرآن كريم

آموزش قرآن کریم

اصطلاحات تجويد
وقف اضطراري يا قبيح

آن است كه كلام از حيث لفظ و معنا تمام نشده باشد، و بستگي به ما بعد داشته باشد، و اگر بر اثر تنگي نفس و غيره مانند عطسه و سرفه، پيش از تمام شدن مطلب آيه، و كلام، به ناچار وقف شود، اعاده و دوباره خواندن آيه خوانده شده، از جايي كه مناسب باشد ضروري است. زيرا در صورت وقف كردن، ممكن است منظور و مقصود از جمله يا آيه معلوم نگردد، و يا معنا تغيير پيدا كند. مانند:
وقف بر الْحَمْدُ و شروع از لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
و نيز وقف بر إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي و شروع از الْقَوْمَ الْكافِرِينَ موارد وقف اضطراري يا قبيح عبارت از:
1. وقف ميان فعل و فاعل مانند: خَلَقَ اللَّهُ
2. وقف ميان فاعل و مفعول مانند: خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
3. وقف ميان مبتداء و خبر مانند: هذا صِراطِي
4. وقف ميان عامل و معمول مانند: أَرادَ شَيْئاً
5. وقف ميان قول و مَقول (گفته شده) مانند: قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ، كه كلمه اول قول و بقيه جمله مقول آن مي‎ باشد.
6. وقف ميان امر و جواب مانند: كُنْ فَيَكُونُ
7. وقف ميان شرط و جزا مانند: فَإِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ
8. وقف ميان موصول و صله مانند: هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ
9. وقف ميان مضاف و مضافٌ اليه مانند: مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
10. وقف ميان مستثني منه و مستثني مانند: فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ اِلَّا اِبْليسَ.
/پاورقي 1. سورة حجر، آية 30./
11. وقف ميان مُبدلٌ منه و بَدَل مانند: اِذْ نَادي رَبُّكَ مُوسي اَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ، قَوْمَ فِرْعَوْنَ،
/پاورقي 2. سورة‌شعرا، آية 11./
در اين آيه (قَوْمَ الظّالِمِينَ) مُبْدِلٌ منه و (قَوْمَ فِرْعَوْنَ) بدل است.
12. وقف ميان حال و ظرف مانند: ماكِثِينَ فِيهِ أَبَداً
/پاورقي 3. سورة كهف، آية 3./
13. وقف ميان قسم و جواب مانند: قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمخْلَصِينَ.
/پاورقي 4. سورة ص، آية 83./
باء حرف قسم است و در (قالَ فَبِعِزَّتِكَ) نبايد وقف شود، و بقيه آيه جواب قسم است.
14. وقف ميان افعال ناقصه و معمول آنها مانند: وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً
15. وقف ميان لاء نفي جنس و حروف مشبّهةٌ بالفعل و معمول آنها مانند: اِنَّ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً.
/پاورقي 5. علائم وقف در بخش مربوطه بيان شده است./

وقف مُنْزَل
مُنْزَل به معني فرو فرستاده شده، و وقف منزل آن است كه به مفاد آيه كه مي‎ فرمايد: فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ
/پاورقي 6. سورة قيامه، آية 18./
(هنگامي كه قرآن را خوانديم، پس خواندن آنرا پيروي كن) حضرت جبرئيل، هنگام تلقين آيات قرآن بر پيامبر صلّي الله عليه و آله در آنجاها وقف كرده است، و بدين سبب به وقف مُنزَل يا وقف جبرئيل معروف است و مشهورترين آنها هشت محل در قرآن مي‎ باشد:
1. آخر آيه 120 سوره بقره: ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ.
2. آخر آيه 274 سوره بقره: وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ.
3. آخر آيه 7 سوره آل عمران: وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ.
4. ابتداي آيه 95 سوره آل عمران: قُلْ صَدَقَ اللَّهُ.
5. آخر آيه 36 سوره انعام: ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ.
6. وسط آيه 124 سوره انعام: اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ.
7. وسط آيه 187 سوره اعراف: لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ.
8. آخر آيه 51 سوره يس: وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلي رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ.

وقف تامّ
آن است كه كلام از حيث لفظ (تركيب نحوي) و معنا كامل بوده، و بستگي به آيه بعد نداشته باشد.
اين نوع وقف، مورد قبول تمام قرّاء است، زيرا با انجام آن، كلام و سخن تمام شده و براي شنونده انتظاري باقي نمي‎ماند
وقف تام بيشتر در پايان آيه‎ها و انتهاي قصص (داستانهاي قرآن) و كلام و پيش از ياء نداء و فعل امر مي‎ باشد مانند: وقف بر مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، و شروع از إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ.
البته در بين آيات نيز به اعتبار تمام شدن مطلب و كلام نيز آمده است مانند: وقف بر لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي، و شروع كردن از دنبال آيه وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً.
/پاورقي 7. سورة فرقان، آيه 29./
معناي آيه اين است كه (هر آينه بتحقيق شيطان پس از آمدن قرآن، مرا از پيروي آن گمراه كرد، و شيطان گمراه كننده انسان است.) چنانكه ملاحظه مي‎ شود جمله اول سخن شخص گمراه و جمله دوم بيان خداوند است.

وَقف به اِدغام
اين شيوه وقف عبارت است از آن كه حرف آخر كلمه‎اي را كه مي‎ خواهند بر آن وقف كنند (موقوفٌ عليها) را از جنس حرف ماقبل نموده، و سپس درهم ادغام مي‎ نمايند مانند:
سَوْءٍ ـ شَيْئٍ ـ بَرِئٌ ـ قُرُوءٍ كه بصورت سُوّْ ـ شَيّْ ـ بَرِيّْ و قُرُوّْ مي‎ خوانند و وقف مي‎ كنند. اين شيوه وقف حمزه و هشام مي‎ باشد كه همزه را به واو و ياء بدل مي‎ كنند.

وقف به حركت
آن است كه صدا بدون سلب حركت حرف آخر، قطع شود مانند مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، كه اگر كلمة آخر يعني الدِّينِ با همان حركت كسره -ن- وقف شود آنرا وقف به حركت مي‎ گويند. وقف به حركت جايز نيست. و نون مكسور در آيه فوق به هنگام وقف بايد ساكن خوانده شود.
وقف به حركت هنگام نماز بايد رعايت شود و احتياط واجب ترك وقف به حركت است.
هاء جَوْهَري (ذاتي) حرفي است كه جزء ذات و جوهر كلمه اس، و از آن جدا مي‎ شود مانند: اَللهُ ـ نَفْقَهُ ـ فَواكِهُ ـ يَنْتَهِ ـ تَنْتَهِ ـ اِلهُ
حركت هاء جوهري هر چه باشد، به همان صورت و بدون اشباع اداء مي‎ شود، تنها در كلمه -هذِهِ- با وجود اينكه هاء آخر كلمه، هاء جوهري است، با اينحال به -اشباع- خوانده مي‎ شود.
/پاورقي 8. حلية‌ القرآن ص 105./

هاء سَكْت
- سَكْت- يعني سكون. -هاء- در آخر بعضي كلمات به جهت حفظ حركت آخر آنها، متصل مي‎ شود. اين -هاء- ضمير نمي‎ باشد و جزء مادة كلمه هم نيست. و آنرا -سَكْت- مي‎ گويند. و در حال وقف يا وصل همواره ساكن است، و اشباع آن به علت سكون جايز نيست.
در هفت جاي قرآن مجيد، هاء سكت وجود دارد. و براي آنكه با -هاء ضمير- اشتباه نشود، روي آن علامت سكون گذاشته‎اند. آنها عبارتند از:
لَمْ يَتَسَنَّهْ (سوره بقره ايه 259) اقْتَدِهْ (سوره انعام آيه 90) كِتابِيَهْ، حِسابِيَهْ، مالِيَهْ، سُلْطانِيَهْ (هر چهار كلمه در سوره اَلحّاقه قرار دارند)، مَاهِيَهْ (سوره قارعة آيه 10)
چنانكه مشاهده مي‎ شود در رسم الخط قرآن روي هاء سكت علامت سكون (ـْ) گذاشته شده است.
-هاء- ضمير (اشباع) هر گاه ماقبل و مابعد -هاء- ضمير هر دو متحرك باشد، ضمّه و يا كسره آن در حال وصل، به صداي واوي و يائي خوانده مي‎ شود، يعني هاء ضميرِ مضموم بصورت -واو- و هاء ضميرِ مكسور به صورت -ياء- خوانده مي‎ شود، كه آنرا مكسور و مضموم با اشباع مي‎ نامند. و در اين حالت اگر ما قبل هاء ضمير، مفتوح يا مضموم باشد، هاء ضمير مضموم است، و اگر مكسور باشد هاء ضمير نيز مكسور است.
هاء مضموم با اشباع مانند: إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ـ مالُهُ وَ وَلَدُهُ ـ وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الَّثمَراتِ كه به صورت اِنَّهُو ـ مَالُهُو ـ اَهْلَهُو تلفظ مي‎ شوند.
هاء مكسور با اشباع مانند: سَمْعِهِ و بَصَرِهِ غِشَاوَه كه به صورت سَمْعِهِي و بَصَرِهِي ادا مي‎ گردند.
علامت مضموم با اشباع ضمه معكوس (،) و علامت مكسور با اشباع الف مقصوره (ـ) است كه در بعضي قرآنها زير آنها گذاشته مي‎ شود مانند: اِنَّه ـ سَمْعِه.
بدون اشباع ضمير هاء: در صورتيكه ماقبل يا مابعد و يا هر دو طرف هاء ضمير، ساكن باشد در حال وصل با همان حركت ضمه يا كسره خوانده مي‎ شود، كه آنرا مضموم و مكسور بدون اشباع مي‎ گويند. و در اين حالت اگر ماقبل هاء ضمير، مفتوح يا ساكن باشد. هاء ضمير مضموم مي‎ شود، و چنانچه مكسور يا -ياء- ساكن باشد هاء ضمير نيز مكسور است.
هاء مضموم بدون اشباع مانند: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ـ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ ـ آتَيْناهُ حُكْماً ـ لَهُ الْمُلْكُ هاء مكسور بدون اشباع مانند: فِيهِ هُدي لِلْمُتَّقِينَ ـ بِهِ الَّذِينَ ـ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ ـ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ .

هَاوِي
هَاوِي به معني صاحب هوا و الف را كه وسعت مخرج آن از حيث هواي صوت، بيش از مخارج واو و ياء مي‎ باشد هاوي مي‎ نامند. هاوي از صفات عارضي حروف است.

همزه
همزه اولين حرف تهجّي در زبان عربي است، و به صورت شش كوچك (ء) نمايش داده مي‎ شود.
همزه اول و وسط و آخر كلمات قرار مي‎ گيرد مانند: إمام ـ يُؤْمِنُ ساءَ ـ جئَ ـ جاءَ.
همزه بر دو قسم است: همزه وصل و همزه قطع همزه وصل آن است كه در ابتداي جمله تلفظ مي‎ شود، و در ميان جمله لفظاً مي‎ افتد. و دو حرف قبل و بعد خود را بهم وصل مي‎ كند مانند: اُدْخُلُوا كه همزه آن خوانده مي‎ شود. و در ميان جمله مثل: يا قَوْمِ ادْخُلُوا، كه همزه تلفظ نمي‎شود. ويا مانند: قُلِ ادْعُوا و يا قَوْمِ اذْكُرُوا و ما اكْتَسَبَ كه همزه تلفظ نمي‎شود. همزة وصل با صاد كوچك (ص) نشان داده مي‎ شود.
همزه قطع ـ آن است كه در ابتدا و يا در ميان جمله باقي مانده و نمي‎افتد، و تلفظ مي‎ شود مانند: ما أَحْسَنَ زيْداً (چه چيز زيد را نيكو كرده) و يا أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ، قُلْ أَتَّخَذْتُمْ (بگو آيا فراگرفتيد؟) وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (هارون را در كار من شريك گردان.

هَمْس
يعني صداي غيرآشكار و خفيف. و ده حرف از حروف الفبا داراي اين صفت هستند. كه عبارتند از:
(ت ـ ث ـ ح ـ خ ـ س ـ ش ـ ص ـ ف ـ ك ـ هـ)
هَمس از صفات اصلي و ذاتي حروف است. جهت سهولت در حفظ اين حروف آنها را در جمله زير جمع كرده‎اند:
سَتَشْحَثُكَ خَصْفَه (خصفه كه نام زني است، در سؤال از تو اصرار خواهد كرد).
اين حروف را حروف -مَهْمُوسَه- مي‎ گويند، زيرا هنگام ادا آنها جوهرِ صوت ظاهر نمي‎ شود، و نفس از جريان باز نمي ‎ماند. بلكه به آهستگي تلفظ مي‎ شوند.
هَمْس ضدّ جَهْر است، و هيچگاه دو صفت ضد هم در يك حرف جمع نمي ‎شوند.

Warning: include(../footer.php): failed to open stream: No such file or directory in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\4.5.23.php on line 153

Warning: include(): Failed opening '../footer.php' for inclusion (include_path='.;C:\php\pear') in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\4.5.23.php on line 153